50 کارآفرین برتر ایران
به نام خدای کارآفرین و رزاق
خلاصه رزومه 50 چهره برتر ، موفق و کار آفرین ایران و عوامل موفقیت آنان
کارآفرینان برتر ایران را بشناسید
آکادمی ارغوان تلاش کرده تا در این کتاب رزومه خیلی خلاصه شده تعدادی از کارآفرینان برتر ایرانی که فعالیت های مختلفی انجام داده اند را گردآوری نماید و همچنین در صدد آن هستیم تا بدانیم چه عوامل یا انگیزه ای باعث شده تا آنها نسبت به سایر انسان ها متمایز ظاهر شوند و علاوه بر خدمت به خود ، برای جامعه و بشریت نیز خدمات زیادی انجام دهند که هم در برابر پروردگار خود و هم در برابر بندگان خدا عزیز شوند و به معنی واقعی” شعار، انسان جانشین خدا در روی زمین است را صرف نمایند و خود باوری و خداباوری را به اثبات برسانند “
هدف آکادمی از گردآوری این کتاب در وهله اول قدردانی و تشکر از انسان های اثربخش در جامعه ، تا با این کار بتوانیم قطره ای از دریای تلاش آنها را برای جوانان به نمایش گذاشته و زحمات آنان را پاس بداریم وهمواره آنها را فراموش نکنیم. در وهله دوم که برای جوانان عزیز کشورمان خیلی مهم و حیاتی است بتوانند رفتار و ویژگیهای آنان را الگو قرار داده و با استفاده از تجربیات کارآفرینان برتر که بسیار ارزشمند و مفید است بتوانند از مشکلات مسیر مطلع شده و بر آنها فائق آیند و تلاش کنند خود (خودباوری) و استعداد خود را به اثبات رسانده و مسیرزندگی خود را تغییر داده و کارآفرینی را بهجای مسیر حقوق بگیری انتخاب کنند تا برای خود و جامعه خود مفیدتر باشند. اگر بارها به این نتیجه رسیدهاید که باید کسبوکار خود را راه بیاندازید و به یکی از نیازهای جامعه پاسخ دهید یا اگر بارها به این نتیجه رسیدهاید که کارمند بودن برای شما کم است و راضیتان نمیکند، شما ذاتا یک کارآفرین هستید. پس به ندای درونیتان گوش دهید و کار را با توکل به خدا و خود شروع کنید.
کارآفرین های برتر ایران ویژگی های زیر را دارند
اصلی ترین و بازرترین صفات مشترکی که کارآفرینان دارند عبارتند از :
شور و انگیزه و علاقه به خود اشتغالی و عدم علاقه به سیستم حقوق بگیری و تابع بودن .
داشتن هدف و رویاهای کارآفرینانه ، ریسک پذیری و نترسیدن از شروع کار .
خودباوری و ایمان به خود و خدا و تلاش هوشمندانه و هدف دار ، برنامه ریزی و مدیریت پول .
درک عمیق از خود و سرمایه گذاری روی خود (آموزش ، افزایش مهارت ها و …)و مفید و اثرگذاربودن .
سازگاری و انعطاف پذیر بودن ، صبور بودن و تسلیم نشدن .
خدمت یا محصول خوب و باکیفیت تحویل دادن و مشتری را کارفرمای خود دانستن .
کارآفرینان برتر ایران
در دنیای تجارت، یافتن اصطلاح کارآفرینی غیرمعمول نیست. صادقانه بگویم، بسیاری از صاحبان مشاغل قبلاً از طریق کارآفرینی به جایی که اکنون هستند رسیده اند. به نظر شما کارآفرینی واقعا به چه معناست؟ ویژگی های کارآفرینی چیست؟ به عبارت دیگر، چه ویژگی هایی باعث می شود که یک فرد را کارآفرین بدانیم؟
کارآفرین کسی است که با کشف و تعقیب فرصتی برای رسیدن به اهداف خود و ایجاد ارزش جدید تلاش می کند.
هدف یک کارآفرین در خلق ارزش اغلب کسب سود و دستیابی به استقلال مالی است. اما در این بین ممکن است برنامه های او کاملا اشتباه باشد و نتیجه دلخواه را به همراه نداشته باشد. بنابراین نمی توان از این حیث کلیت را در نظر گرفت.
افرادی که به عنوان کارآفرین فعالیت می کنند معمولاً نوآور، ریسک گریز و دارای مدیریت استراتژیک قوی در کار خود هستند و به همین دلیل می توانند اوضاع را به درستی سازماندهی و کنترل کنند.
یکی از 50 کارآفرین برتر ایران
نام: احد عظیم زاده شرکت: شرکت فرش عظیم زاده
بخش کارآفرینی: بازرگانی – تولید- گردشگری تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۱/۱
محل تولد: اسفنجان (آذربایجان شرقی) تحصیلات: دیپلم
زندگینامه کارآفرینان برتر
احد عظیم زاده (پدر فرش ایران) متولد سال ۱۳۳۶، یکی از موفقترینها در زمینهی ثروت آفرینی است. کودکی که در ۷ سالگی پدر خود را از دست داد و تا ۱۳ سالگی روزها قالی میبافت و شبها درس میخواند. کودکی که گرچه به دوش کشیدن و حمل پشتی و قالیهای کوچک از اسفنجان یا اسکو برای فروش به شهری دیگر، تنها برای سود یکی دوتومانی، شانههایش را خم میکرد اما سقف آرزوها و تلاشهایش را کوتاه نکرد .
وی در خاطراتش بیپروا از حسرتها و محدودیتهایش میگوید؛ از فشارهای مالیای که موجب شد تحصیلات خود را بیش از سطح دیپلم نتواند ادامه دهد. در ۱۹ سالگی سرمایه احد به ۲۰ هزار تومان میرسد که آن را هم مادر و برادرش از او قرض میگیرند و بعدا با زحمت بخشی از آن را برمیگردانند. بعد از آن چون احد کفالت مادر خود را بر عهده داشت دوره سربازیاش زیاد طول نمیکشد و پس از ۱۷ روز به خانه بازمیگردد. ازدواج میکند و از بین دو آرزوی خود یعنی خلبان شدن و پولدار شدن، قید خلبان شدن را میزند. او پس از سالها دریافته بود برای رسیدن به ثروت، کار و تلاش بهتنهایی کارساز نیست.
با پیروزی انقلاب بهرغم محدودیتهایی که در آن زمان وجود داشت عظیم زاده تلاش کرد تا کارگاه کوچک قالیبافی خود را دایر کند؛ او میدانست برای توسعه کسب و کار خود باید به فراتر از مرزهای داخلی بیاندیشد. احد که از عزت فرش ایرانی در بیرون از مرزهای ایران باخبر بود فتح بازارهای بینالمللی را در سر میپروراند. با این حال برای او که نه به زبانهای خارجی مسلط بود و نه از اصول تجارت خارجی و صادرات سردرمیآورد، این کار کمی سخت مینمود.
عظیم زاده فقط شنیده بود آلمان مرکز تجارت فرش است . وی برای کسب ایده از دو برادر تاجری که مقیم آلمان بودند و با آنها از قدیم آشنا بود درخواست دعوتنامه میکند. همین کافی بود تا به هامبورگ سفر کند. آن دو برادر قبل از او این راه را پیموده و رموزی میدانستند که میتوانست کلیدهای طلایی تجارت را در دستهای احد جوان قرار دهد. عظیم زاده در این سفر به سالنها و انبارهای فرش سرکشی کرد و با سلیقههای بازار هدف خود آشنا شد. در آلمان متوجه شد تجارت فرش در سوئیس به واسطه حضور تجار ثروتمند عرب در آن کشور سود بیشتری را نصیب وی خواهد کرد، پس عازم ژنو شد.
این برخورد مسیر زندگیاش را برای همیشه دگرگون میکند. در آن دوران در ایران فرش گرد بافته نمیشد و کیفیت تولید فرش و رنگبندیها هم مناسب نبود. او به اسفنجان بازمیگردد و در اولین فرصت وامی ۶۰ هزارتومانی از بانک گرفته و با پساندازی که داشت کارگاهی اجاره و چندین دار قالی برپا میکند. دستگاهها و ابریشم موردنیاز خود را اقساطی میخرد و قدم در راه مسیر تازهای که برای خود برگزیده بود، میگذارد.
در زمان کمی فرشهای گرد عظیم زاده در سفر دو تاجران ایرانی مقیم آلمان به اسفنجان خریداری شد. عایدی او از سرمایه ۱۰۰ هزارتومانی که ۸۰ هزار تومانش قرض بود و یک کارگاه اجارهای، ۱۲ میلیون ۵۰۰ هزار تومان بود. برای درک ارزش ریالی این مبلغ در آن سال همین بس که میشد با ۵۰۰ هزار تومان در تهران، آپارتمانی کوچک خرید. معاملهای که نقطه عطفی برای صادرات فرشهای عظیم زاده به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس، بلژیک و دیگر کشورها شد.
پس از آن هر سفر ایده و نگاهی نو در پی داشت. شناخت سلیقههای مشتریان، بازدید از موزهها و الهام و تلفیق طرحها حاصلی بود که از هر سفر برای عظیم زاده برداشت میشد . اما آیا عظیم زاده اولین یا خارقالعادهترین بافنده و تاجر فرش در ایران بوده است؟ چرا سایر فعالان در این حوزه نتوانستند به نقطهای که عظیم زاده در آن ایستاده است، بایستند؟ پاسخ به این پرسش را باید در ریسکپذیری وی جستجو کرد.
کیوساکی میلیونر ژاپنی در کتاب پدر پولدار و پدر فقیر خود دست به مقایسهای تحلیلی میان پدر پولدار دوستش که حتی پایه هشتم را به انتها نرسانده بود و پدر فقیر خود که دارای تحصیلات عالی در دانشگاه استنفورد شیکاگو بود میزند. او در کتاب خود آورده پدر فقیر همیشه میگفت: من از پس خرید فلان چیز برنمیآیم و پدر پولدار میگفت: چطور میتوانیم از پس خرید فلان چیز بربیاییم.
یکی شما را از زحمت فکر کردن راحت میکرد و دیگری شما را وادار به تفکر میکرد. یکی میگفت: خوب درس بخوان تا بتوانی در آینده شرکت خوبی پیدا کنی تا استخدام شوی و دیگری میگفت: خوب درس بخوان تا بتوانی در آینده شرکت خوبی پیدا کنی و آن را بخری. یکی مسئولیت فقر خود را به گردن بچهها و زحمت نگهداری از آنها میانداخت و دیگری بچهها را وادار به صحبت کردن درباره پول بر سر سفره شام میکرد.
پدر فقیر میگفت: وقتی بحث بر سر پول است محتاطانه رفتار کن و پدر پولدار میگفت: یاد بگیر که چطور با خطر روبهرو شوی . عظیم زاده هم همه این اصول را بهطور ناخودآگاه دریافته بود و در کار خود به کار میبست. وی اصول کار خود را اینگونه میشمارد : شریک ندارم و هیچگاه نداشتهام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش شریک میگذاشت.
اصل دیگر احترام به مشتری است، هر که میخواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار میایستد، با احترام میایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و پشتکار و ریسکپذیری خودم است. بسیار ریسک میکنم . در ورای همه پیروزیها و ثروتی که نصیب عظیم زاده شده بود خودش احساس میکرد چیزی کم است. چیزی از جنس پدر! هرچند او اکنون پدر شده بود، همچون یتیمی حسرت آغوش گرم پدر آزارش میداد. شاید برای همین نیاز بود که به سراغ کودکان یتیم رفت. با پذیرش سرپرستی تعدادی از آنها، آرامشی که دنبال آن بود را بازیافت.
ولی این آرامش چندان دوام نیافت. درست در شرایطی که احد خود را در اوج آرزوهای خود میدید، زندگی بازی تازهای را با او آغاز کرد. سال ۱۳۷۲ پایانی بود بر هر آنچه احد خوشبختیاش مینامید. خود او در این باره میگوید مشکلاتی پیش آمد توی ایتالیا، سوییس، زوریخ، توی دبی! پولهایمان را خوردند! رقم بسیار بالابود، به مو رسیدم! همه گفتند عظیم زاده تموم شد! به آنجا رسیدم که بروم یک پیکان بگیرم و مسافرکشی کنم.
احد عظیم زاده دست به دامان ضامن آهو میشود و خود میگوید حاجتش را از امام رضا میگیرد. ظرف ۶ ماه ۱۰ برابر قبل اوضاع بهتر میشود! کیوساکی در این باره مینویسد : بین افراد ورشکسته و فقیر تفاوت وجود دارد زیرا که فقر همیشگی ولی ورشکستگی موقتی است .
یک تلفن از سوئیس کارها را به روال باز میگرداند. عظیم زاده این اتفاق را اینگونه روایت میکند:
همکارم گفت یکمیلیون دلار ریختم به حسابت . قرار شد یکمیلیون دلار دیگه هم بریزه تا براش فرش بخرم. وقتی بهم زنگ زدند، نگفتم که ورشکست شدم و فرش ندارم! به آنها گفتم حتی پول هم نریختید مشکلی ندارد بیایید فرشهایتان را ببرید! سال ۷۲ دلار ساعتی میرفت بالا، دلار رو تبدیل کردم به ریال و وقتی میخواستم برای آنها جنس بخرم در کنارش برای خودم هم ۳۰۰-۴۰۰ میلیون تومان آن زمان فرش خریدم. تا وقتی میخواستم فرشهای خودم را بفروشم ۴۰۰ میلیون شد ۷۰۰ میلیون و بعدش هم یک میلیارد . پس از آن عظیم زاده سرمایه خود را در حوزههای دیگری هم به کار گرفت و در بازدید از هتلهای معروف جهان تصمیم گرفت وارد کار ساخت بزرگترین پروژه هتل کشور شود. پروژه «قو الماس خاورمیانه» عظیم زاده دارای سه برج است که دو برج آن مسکونی و تجاری و برج سوم هتل ۵ ستاره مجللی با ۳۵ طبقه است. هرکدام از برجهای مسکونی نیز شامل ۲۱ طبقه هستند و در کل ۲۹۲ واحد مسکونی و ۵ پنت هاوس مجلل و زیبا را در خود جای دادهاند
در طبقات زیرین برجهای مسکونی سه طبقه مجتمع تجاری طراحی شده که در حدود ۴۸۶ باب فروشگاه تجاری دارد در فضای بین برجهای مسکونی و هتل، مجتمع ورزشی احداث شده است. وی میگوید این پروژه آبروی کشور است و من باافتخار روی آن سرمایهگذاری کردهام. من ایران را دوست دارم. بروید بگردید حتی یک دلار و ریال در خارج کشور ندارم و سرمایهگذاری یا ذخیره نکردهام .
من از زیر صفر شروع کردم. توصیه من به جوانان این است که منطقی فکر کنند. اینگونه نبوده که شب بخوابم، صبح پولدار شوم. خاکخوردم و رنج کشیدم و آثار این رنج هنوز در من هست. امیدشان به خدا و فکر و بازوی خودشان باشد. درستکار باشند و تلاش و تلاش و تلاش کنند. این فرمول من است .
برخی از موفقیت های او :
کارآفرین برتر کشور در زمینه تولید و صادرات فرش و هتل سازی و صنعت گردشگری، صادرکنننده نمونه در چند متوالی، خیر نمونه کشور در چند سال پیاپی، تاسیس چند واحد تولیدی و گردشکری، تحت سرپرستی هزاران یتیم و ….
دیدگاهتان را بنویسید